پرسش وپاسخ فارسی پنجم(ازدرس16تاآخر)
درس شانزدهم


اشک يتيم

پرسش:
1– کودک يتيم چه پرسيد؟

پرسيد: آن شيء درخشنده که بر تاج پادشاه است چيست.

 

2– پيرزن در جواب کودک يتيم چه گفت؟

گفت: اين اشک ديده من و خون دل شماست.

3– منظور پيرزن از اين جواب چه بود؟

اين بود که پادشاه با زور و ستم و با مالياتهاي زيادي که مي گيرد همه را ناراحت و ناراضي کرده است.

4– منظور شاعر از گرگ چه کسي است؟ و اين گرگ مردم را چگونه فريفته است؟

پادشاه و با لباس دوستي

5– چرا پارسايي را که ده و ملک مي خرد، پارسا نيست، بلکه راهزن است؟

زيرا انسان زاهد و پرهيزگار خود را با امور دنيوي مشغول مي کند و سعي و تلاش براي رفاه مردم و افراد مستضعف مي کند.

6– قطره سرشک يتيمان با روشني گوهر چه رابطه اي دارد؟

يعني اشک چشم يتيم از گرسنگي و بي سرپرستي است که پادشاه با زور و مال آن يتيم را خورده و سرپرست او را از بين برده است و اگر پادشاه پول را به زور از مردم نگيرد هيچوقت چنين جواهرات و سرمايه اي نخواهد داشت.

تمرين:
1– مفهوم بيتهاي 4 و 7 را بنويسيد.

بيت 4: پيرزني خميده به نزديک کودک يتيم رفت و گفت اين گريه هاي من و خون دل و ناراحتيهاي شماست.
بيت 7: بر قطره هاي اشک يتيمان نگاه کن تا متوجه شوي که درخشندگي جواهر از کجاست.

2– از ميان اين کلمه، کلمه هاي هم خانواده را جدا کنيد و از روي آنها يک بار بنويسيد.

مکتشف، شاهد، رشيد، درس، کشف، شوق، رشادت، ملک، شهدا، تدريس، اکتشاف، شهيد، مالک، تشويق، کاشف، املاک
شاهد، شهدا، شهيد / رشيد، رشادت / درس، تدريس / شوق، تشويق / ملک، املاک، مالک

3– در هر يک از بيتهاي زير 4 و 5 تشبيه وجود دارد. آنها را تعيين کنيد و بنويسيد.

تشبيه گوهر به اشک ديده و خون دل خوردن
تشبيه پادشاه به گرگ و رعب به گوسفند.

 

درس هفدهم
مقررات عبور و مرور

پرسش:
1- چرا هر روز که مي گذرد، بر شماره وسايل نقليه افزوده مي شود؟

چون جمعيت در حال افزايش است و از طرف ديگر بر اثر پيشرفت صنعت، وسايل نقليه آسانتر و ارزانتر در دسترس مردم قرار مي گيرد.

2- چرا بايد مقررات عبور و مرور را رعايت کرد؟

براي ايجاد نظم و سرعت در کار و جلوگيري از خطر تصادف و حفظ جان خود انسان

3- چرا هر کس بايد از آخرين خط دست راست خود حرکت کند؟

چون راه عبور براي ديگران باز باشد.

4- در سر چهار راهها در روي هر پايه چند رديف چراغ نصب کرده اند؟

دو رديف چراغ

5- چراغ قرمز، زرد و سبز نشانه چيست؟

قرمز نشانه توقف و ايستادن، سبز نشانه حرکت و عبور، زرد نشانه آن است که وسايل نقليه اي که وارد تقاطع شده اند با احتياط تقاطع را ترک کنند.

دستور زبان:

فعل، انجام دادن کار يا واقع شدن حالتي را در زمان گذشته يا حال يا آينده نشان مي دهد.
حال: زماني است که سخن مي گوييم.
گذشته: زماني پيش از سخن گفتن ماست.
آينده: زمان پس از سخن گفتن ماست.
زمان را مي توان با شکل نشان داد.
گذشته ( ماضي )
علي نامه نوشت. حال
علي نامه مي نويسد آينده ( هنگام سخن گفتن )
علي نامه خواهد نوشت (هنگام سخن گفتن)

تمرين:
1– جمله هاي زير را با کلمه هاي مناسب کامل کنيد و از روي آنها يک بار بنويسيد.

پليس مدرسه مواظب است تا آسيبي به دانش آموزان نرسد.
چراغ قرمز نشانه توقف است.
در خيابان از جاهاي معيني مي گذريم.
عبور از لابه لاي اتومبيلها خطرناک است.
هميشه بايد در پياده رو راه برويم.

2– پاسخ اين يرسشها را بنويسيد.
- چگونه بايد از يک طرف به طرف ديگر خيابان رفت؟

هميشه بايد از جاهاي معين و خط کشي شده عبور کنيم. به اين ترتيب که هنگام عبور به سمت چپ نگاه کنيم و اگر اتومبيلي نبود تا وسط خيابان برويم سپس به دست راست نگاه کرده و اگر اتومبيلي نبود از خيابان مي گذريم.

- چرا سواره رو خيابانها را جابه جا خط کشيده و علامت گزارده اند؟

تا اتومبيلها با نظم و بدون تخلف و با توجه به علامتها حرکت کنند و موجب بي نظمي و تصادف نشوند.

- چراغ راهنما چگونه عابران وسايل نقليه را راهنمايي مي کند؟

با توجه به رنگ چراغها که سبز نشانه حرکت و قرمز نشانه توقف است، عابران با وسايل نقليه به راحتي مي توانند عبور کنند و اگر براي عابران چراغ قرمز باشد عابران ايستاده و وسايل نقليه عبور مي کنند.

3– بنويسيد فعلهاي زير از چه زماني حکايت مي کند و براي هر يک شکل بنويسيد.

علي ديروز به کتابخانه رفت. ( گذشته ) حال
برادرم به جهاد سازندگي مي رود. ( آينده ) حال
حسين کتاب مي خواند. ( حال ) حسين کتاب مي خواند.
برادرم به جهاد سازندگي مي رود. ( آينده ) حال
برادرم به جهاد سازندگي مي رود. حال

4– در جمله هاي زير فعلها را به زمان گذشته تبديل کنيد.

پروين به مدرسه مي رود. --> پروين به مدرسه رفت.
در اين بيابانها تنها زندگي مي کنم. --> در اين بيابانها تنها زندگي مي کردم.
پدرم فردا به منزل مي آيد. --> پدرم ديروز به منزل آمد.

5– در جمله ها و عبارتهاي زير فعلها را به زمان حال تبديل کنيد.

حضرت سليمان از پيامبران بزرگ خدا بود. --> حضرت سليمان از پيامبران بزرگ خداست.
زمزمه آب شنيدم. --> زمزمه آب مي شنوم.

6– در جمله هاي زير در جاي خالي، به تناسب، فعل گذشته يا آينده بگذاريد.

در قديم مردم علت بسياري از پديده ها را نمي دانستند. مسافرتهاي فضايي در آينده به آساني صورت (خواهد گرفت).
در زمانهاي گذشته پدران ما در همين سرزمين (زندگي مي کردند) در نوروز آينده به مسافرت (خواهيم رفت).

 

درس هجدهم
شکوه ايثار

پرسش:
1– سپاهيان خسته درباره چه موضوعي پرس و جو مي کردند؟

براي اينکه بدانند چه کساني شهيد شده اند، از يکديگر پرس و جو مي کردند.

2– وقتي سرباز بر بالين شهيد رسيد در چهره آنها چه ديد؟

شکوه و عظمت يک انسان واقعي را در چهره آنها ديد.

3– وقتي سرباز جهت صدا را ديد و بدان سو رفت چه ديد؟

مجاهدي را ديد که به سختي نفس مي کشيد و از شدت تشنگي لبهايش خشکيده بود.

4– چرا مجاهد اول آب را ننوشيد؟

زيرا مي خواست مجاهد ديگري که در نزديکي او بود آب را بنوشد.

5– وقتي سرباز مي خواست به مجاهد دوم آب را بدهد او چه کرد؟

دومين مجاهد نيز، با سر مجاهد ديگر را نشان داد.

6– وقتي سرباز بر بالين مجاهد دوم رسيد او را در چه حالي ديد؟

او شهيد شده بود.

7– آيا سرباز توانست در بازگشت به اولين و دومين مجاهد آب بدهد؟ چرا؟

خير چون آن دو نفر شهيد شده بودند.

8– چه نتيجه هايي از درس مي گيريد؟

که يک مسلمان واقعي در سخت ترين لحظه ها بايد به فکر ديگران باشد، هميشه بايد گذشت و ايثار ديگران را بر خود مقدم بشماريم.

دستور زبان:

من قصه اي گفتم.
تو قصه اي گفتي.
علي قصه هاي بسيار گفت.
آيا مي توانيم در اين جمله ها، جاي فعلها را عوض کنيم و مثلاً بگوييم من قصه اي گفت؟........چرا؟
در هر سه جمله بالا فعل، انجام دادن کاري را نشان مي دهد که « گفتن » است و همچنين در هر سه جمله فعل انجام دادن کاري را در زمان گذشته نشان مي دهد. نمي توان جاي فعلها را عوض کرد زيرا هر يک از فعلها از شخص معيني سر زده است. فعل جمله نخستين را گوينده، فعل جمله دوم را شنونده و فعل جمله سوم را شخصي که از او گفتگو مي کنيم انجام داده است.
پس مي بينيم که هر فعلي، علاوه بر مفهوم کار يا حالت و زمان، مفهوم ديگري نيز دارد که مي رساند فعل از چه شخصي سر زده است.
در دستور زبان به گوينده، اول شخص، به شنونده يعني کسي که با او سخن مي گوييم، دوم شخص و به کسي که درباره او سخن مي گوييم، سوم شخص مي گويند.

تمرين:
1– هشت اسم و صفت از درس پيدا کنيد و بنويسيد:

ابر سرخ، ناله دلخراش، سپاهيان خسته، انسان واقعي، چهره پاکش، نگاه پر شکوه، زخم کاري، نفس بلند

2– چند کلمه بنويسيد که با « بي » ترکيب شده باشد و با هر يک جمله اي بسازيد.

مثال: بي اختيار: بر سر هر شهيد که مي رسيدم، بي اختيار مي ايستادم.
بي سوار: اسبهاي بي سوار از ميدان جنگ فرار کردند.
بي نياز: کسي که به دنبال علم و دانش مي رود بي نياز مي شود.
بي عمل: سعدي مي گويد: عالم بي عمل مثل زنبور بي عسل است.
بي نام: کسي که متولد مي شود بي نام است.

3– با توجه به درس، مفهوم اين جمله ها را بنويسيد.

ستارگان هم تک تک به تماشا آمدند: شب فرا رسيد و ستارگان در آسمان ديده مي شوند.
در کنار شهيدان نشسته بودم و شکوه و عظمت « ايثار » را نظاره مي کردم: با ديدن شهيدان فداکاري و از جان گذشتگي آنها را به ياد مي آورم.
نفس بلندي کشيد و جان به جان آفرين تسليم کرد: با کشيدن نفس بلندي زندگي را بدرود گفت و جانش را به آفريدگار خود تقديم کرد و شهيد شد.

4– در جمله ها و عبارتهاي زير، به جاي کلمه هاي داخل پرانتز، کلمه هاي مناسب ديگري بگذاريد و از روي آنها يک بار بنويسيد.

گاهي ( شهيد ) اسبي بي سوار سکوت ( دشت ) را در هم مي شکست. صداي – صحرا
به سويش شتافتم تا ( کاهش ) را زنده کنم و به درمانش بپردازم. دهانش
شهيدان با ( چهره هاي خون آلود ) سر بر بالين خاک نهاده بودند. صورتهاي خونين

5– سه مفهوم هر يک از فعلهاي زير را پيدا کنيد و در جدولي مانند جدول زير بنويسيد.

کاشت، مي رفتم، آورده ام، مي کشيدم، مي شنوي، برخاست، رفته است، مي خورم، خواهيد ديد، شنيد.

 

فعل

کار يا حالت

زمان

شخص

کاشت

مي رفتم

آورده ام

شنيدم

مي شنوي

برخاست

رفته است

مي خورم

خواهيد ديد

شنيد

کاشتن

رفتن

آوردن

کشيدن

شنيدن

برخاستن

رفتن

خوردن

ديدن

شنيدن

ماضي ( گذشته )

ماضي ( گذشته )

ماضي ( گذشته )

ماضي ( گذشته )

حال

ماضي ( گذشته )

ماضي ( گذشته )

حال

آينده

ماضي ( گذشته )

سوم شخص

اول شخص

اول شخص

اول شخص

دوم شخص

سوم شخص

سوم شخص

اول شخص

سوم شخص

سوم شخص

 

 

درس نوزدهم
همدردي با بينوايان

پرسش:
1– اين شعر از کيست؟

سعدي

2– دمشق کجاست؟

شهري است که مرکز کشور سوريه است.

3– علت قحط سالي دمشق چه بود؟

نباريدن باران

4- کدام مصراع نشان مي دهد که باران نباريد؟

چنان آسمان بر زمين شد غبل / که لب تر نکردند زرع و نخيل

5– سعدي از دوست خود چه پرسشي کرد؟

پرسيد چه درماندگي و مشکلي براي تو به وجود آمده است.

6– لب تر نکردند زرع و نخيل يعني چه؟

يعني آبي براي آبياري درخت خرما و کشتزارهاي گندم وجود نداشت.

7– به نظر شاعر اگر دودي از روزني بلند مي شد دود چه بود؟

آه و افسوس بيوه زن

8– کدام مصراع نشان مي دهد که دوست سعدي لاغر شده بود؟

در آن حال پيش آمدم دوستي/ کزو مانده بر استخوان پوستي

9– چرا دوست سعدي لاغر شده بود؟

چون غم بينوايان و تهي دستان را مي خورد.

10– چرا بط از طوفان ترسي ندارد؟

چون بط ( مرغابي ) شنا گر خوبي است و مي تواند در هر شرايط شنا کند.

11– چرا سعدي مثل بط از طوفان چه باک را در شعر خود آورده است؟

چون همانطور که مرغابي از طوفان و دريا وحشتي ندارد دوست سعدي نيز چون فردي ثروتمند بود و همه چيز داشت نبايد از کمبود مواد غذايي و قحطي ترسي داشته باشد.
دستور زبان:
ناصر به کتابخانه رفت. ناصر و نادر به کتابخانه رفتند. آيا در اين دو جمله مي توان جاي فعلها را عوض کرد و چنين گفت: "ناصر به کتابخانه رفتند./ ناصر و نادر به کتابخانه رفت."؟ ....... رفت « رفتن » چند شخص را نشان مي دهد؟
با توجه به پاسخهايي که به پرسشهاي بالا داديد مي توان چنين گفت: فعل رفت فقط به يک شخص نسبت داده شده است. فعل رفتند به چند شخص نسبت داده شده است.
فعلي را که به يک شخص نسبت مي دهيم مفرد مي گوييم فعلي را که به بيش از يک شخص نسبت مي دهيم جمع مي گوييم.
قبلاً خوانديم هر فعلي مي تواند سه شخص داشته باشد و هر يک از آنها مفرد و جمع باشد. بنابراين هر فعلي شش صورت پيدا مي کند.
اول شخص مفرد: رفتم / اول شخص جمع: رفتيم
دوم شخص مفرد: رفتي دوم شخص جمع: رفتيد
سوم شخص مفرد: رفت سوم شخص جمع: رفتند

تمرين:
1– تعيين کنيد که فعلهاي داخل پرانتز کداميک از شش صورت آن را نشان مي دهد.
( نجوشيد ) سرچشمه هاي قديم
سوم شخص مفرد
( نماند ) آب جز آب چشم يتيم
سوم شخص مفرد
بدو ( گفتم ) اي يار پاکيزه خوي
اول شخص مفرد
چه درماندگي پيشت ( آمد ) بگوي
سوم شخص مفرد

2– قافيه و رديف را در هفت بيت اول شعر تعيين کنيد.
بيت اول --> دمشق و عشق، قافيه
بيت دوم --> بخيل و نخيل، قافيه
بيت سوم --> قديم و يتيم، قافيه
بيت چهارم --> بيوه زني و روزني، قافيه
بيت پنج --> شخ و ملخ، قافيه
بيت ششم --> دوستي و پوستي، قافيه
بيت هفتم --> حال و مال، قافيه – بود، رديف

3– پنج مثل که تا کنون خوانده ايد و شنيده ايد بنويسيد.
الف)– قطره قطره جمع گردد وانگهي دريا شود.
ب)– هر که بامش بيش، برفش بيشتر.
ج)– مشک آن است که ببويد ، نه آنکه عطار بگويد.
د)– عاقبت گرگ زاده گرگ شود.

4– شش صورت فعلهاي زير را بنويسيد.
شکستن: شکستم، شکستي، شکست، شکستيم، شکستيد، شکستند.
خوردن: خوردم، خوردي، خورد، خورديم، خورديد، خوردند.
ريختن: ريخت، ريختي، ريخت، ريختيم، ريختيد، ريختند.
رفتن: مي روم، مي روي، مي رود، مي رويم، مي رويد، مي روند.

5– تعيين کنيد که هر يک از اين فعلها کداميک از شش صورت آن را نشان مي دهد آنها را در جدولي مانند جدول زير بنويسيد.

 

فعل

شخص

ببينيد

برخاستم

گرفته بود

پيروز شديم

نمي رويم

خواهد شد

مي توانستند

سوم شخص جمع

اول شخص مفرد

سوم شخص مفرد

اول شخص جمع

اول شخص جمع

سوم شخص مفرد

سوم شخص جمع

 

6- پنج کلمه مرکب با « مند » پيدا کنيد و با هر يک جمله اي بسازيد:
سعادت + مند = سعادتمند کسي است که به خدا ايمان داشته باشد.
نيرو + مند = ورزش انسان را نيرومند مي کند.
بهره + مند = دانشمندان با علم خود ديگران را بهره مند مي کنند.

 

درس بيستم / نامه نويسي
درس بيستم و يکم/ حضور لاله ها

پرسش:
1– در چه وقتي نامه مي نويسيم؟
وقتي از دوستان و آشنايان خود دور هستيم و مي خواهيم احوالي از آنها بپرسيم يا خبر سلامتي خود را به آنها بدهيم.

2– يک نامه خوب بايد چه چيزهايي داشته باشد؟

بايد داراي تاريخ، نام و نام خانوادگي و نشاني نويسنده، عنوان گيرنده نامه، متن نامه، عبارت پايان نامه و امضاي نويسنده را داشته باشد.

3– تاريخ نامه را معمولاً در کجا مي نويسيم؟

در بالاي نامه، گوشه سمت چپ.

4– آيا نوشتن نام و نشاني در زير نامه هم لازم است؟ چرا؟

بله، چون اگر پاکت نامه گم شد و يا به دليلي آدرس روي پاکت از بين رفت نشاني را داشته باشيم.

5– عنوان نامه چيست؟

به نام گيرنده و هر کلمه ديگر که به آن اضافه مي کنيم و در اول نامه نوشته مي شود، عنوان نامه مي گويند.

6– عنوان را در کجاي نامه مي نويسند؟

با کمي فاصله زير تاريخ نامه طوري مي نويسيم که از لبه راست کاغذ چند سانتي متري فاصله داشته باشد.

7– مهمترين قسمت نامه کدام قسمت است؟

متن نامه

8– موضوع تازه را از کجا شروع مي کنيم؟

از سر سطر

9– عبارت پايان نامه مناسب با چيست؟

مناسب با مقام سن و شخصيت کسي که برايش نامه را نوشته ايم.

10– در کدام قسمت پاکت نام شهر و کد پستي گيرنده را مي نويسيم؟

روي پاکت، سمت راست و در قسمت پايين.

11– نام و نشاني خود را در کجا مي نويسيم؟

روي پاکت، سمت چپ و در قسمت بالا.

تمرين:
1– براي هر يک از مادر، پدر، آموزگار، سه عنوان و سه عبارت پايان نامه بنويسيد.

عنوان: مادر عزيزتر از جانم، مادر مهربان و فداکارم، مادر عزيز و بزرگوارم.
پايان نامه: آنکه هرگز تو را فراموش نمي کند، دوستدار هميشگي تو، با آرزوي سلامتي تو.
عنوان: پدر بزرگوارم، پدر عزيرم، پدر مهربان و دوست داشتني.
پايان نامه: فرزند کوچک شما، سلامتي شما را از خداوند خواهانم، با سپاسگذاري فراوان.
عنوان: آموزگار عزيز، آموزگار مهربان، آموزگار محترم.
پايان نامه: دانش آموز عزيز، دانش آموز شما، با تقديم صميمانه ترين احترامات.

دستور زبان درس بيست ويكم:

مي دانيم که نهاد، قسمتي از جمله است که درباره آن خبري مي دهيم و گزاره خبري است که درباره نهاد داده مي شود.
اکنون بگوييد در اين جمله ها نهاد کدام است؟
بنّا خانه مي سازد - مهين گرسنه است.
در جمله بنّا خانه مي سازد بنّا نهاد است زيرا که کار ساختن را به او نسبت داده ايم. در جمله مهين گرسنه است مهين نهاد است زيرا که صفت يا حالت گرسنگي را به او نسبت داده ايم.
در جمله اول بنّا کننده کار است و چنانکه مي دانيم کسي که کاري انجام مي دهد يعني کننده کار را فاعل مي خوانيم. پس نهاد وقتي فاعل است که بر کننده کار دلالت کند. اما وقتي که حالتي را به او نسبت مي دهيم فاعل نيست.

تمرين:
1– در اين جمله ها نهاد و گزاره را از هم جدا کنيد و معلوم کنيد در کدام جمله، نهاد فاعل است و در کدام فاعل نيست و آنها را در جدولي مانند جدول صفحه بعد بنويسيد.

مجروح تشنه بود – رازي دانشمند بزرگي است – شهيد قلب تاريخ است – ملت شاه ستمگر را بيرون کرد – ابراهيم بتها را شکست.

 

نهاد

گزاره

نهادي که فاعل است.

نهادي که فاعل نيست.

-

ملت

-

-

ابراهيم

مجروح

-

رازي

شهيد

-

تشنه بود.

شاه ستمگر را بيرون کرد.

دانشمند بزرگي بود.

قلب تاريخ است.

بتها را شکست.

 

 

درس بيستم و دوم / فداکاري
خود را بيازماييد چهار

پرسش:
1– پدر پرويز براي فراهم کردن لوازم زندگي خانواده اش چه مي کرد؟

ناچار بود شبها تا پاسي از شب بيدار مانده و کار کند.

2– مشترک يعني چه؟

به طور مرتب در خريد مجله يا روزنامه شرکت کنند.

3– پرويز چه شنيد که به سختي متأثر شد؟

از اين که کار شبانه قدرت پدرش را کم کرده بود و بينايي پدرش کم شده بود.

4– پرويز چگونه به پدرش ياري کرد؟

شبها وقتي همه مي خوابيدند به اتاق پدرش مي رفت و روي کاغذها مي نوشت.

5– چرا پرويز اين کار را پنهاني انجام مي داد؟

چون نمي خواست ديگران اين موضوع را بفهمند و مانع کارش شوند و مي خواست پدرش را راضي کند.

دستور زبان:

پدر، پرويز را ديد. در اين جمله فعل کدام است؟ « ديد ». در اين جمله فاعل کدام است؟ « پدر».
توجه کنيد: اگر بگوييم پدر ديد. يعني جمله کامل نيست و شنونده مي پرسد « پدر » که را ديد؟ « پدر پرويز را ديد ».
گاهي معني فعل در جمله با فاعل کامل نمي شود و به کلمه ديگري نيز احتياج دارد. « در اين صورت مي گوييم فعل از فاعل آغاز مي شود و اثر آن به کسي يا چيزي مي رسد. اين کس يا چيز را مفعول مي خوانيم. در جمله پدر پرويز را ديد پرويز مفعول است.
مفعول کسي يا چيزي است که اثر فاعل به او برسد. مفعول، بيشتر با کلمه « را » مي آيد.

تمرين:
1– با هر يک از اين کلمه ها و ترکيبها جمله بسازيد:

مشترک: کسي را که به طور مرتب از مجله خريد نمايد مشترک گويند.
متأثر: پرويز از صحبتهاي پدرش متأثر شد.

2– از روي جمله ها و عبارتهاي زير يک بار بنويسيد و به جاي کلمه هايي که قرمز نوشته شده است کلمه هاي ديگري بگذاريد.

الف ) مي ترسم که اين کار شبانه مرا از پاي درآورد.
مي ترسم که اين کار شبانه مرا از بين ببرد.
ب ) لبخند رضايت بخشي بر لبان پدر نقش بسته بود.
لبخند رضايت بخشي بر لبان پدر ديده مي شد.
ج ) اين ماجرا پرويز را بر آن داشت تا از تصميم خود باز گردد.
اين ماجرا پرويز را وادار کرد تا از تصميم خود باز گردد.

3– در اين جمله ها فاعل و مفعول را تعيين کنيد و آنها را در جدولي بنويسيد.

 

جمله

فاعل

مفعول

علي کتاب را آورد.

پروين چراغ را روشن کرد.

پرويز مهين را ديد.

علي

پروين

پرويز

کتاب

چراغ

مهين

 

1– پاسخ پرسشهاي زير را بنويسيد.

الف ) وقتي که سعدي علت ناراحتي دوستش را پرسيد دوستش چه پاسخي به او داد؟
زيرا سختي و قحط سالي مردم را تحت فشار قرار داده و باعث ناراحتي دوست سعدي شده بود و مي دانست که سعدي از اين موضوع باخبر است و اين سؤال بي مورد است.
ب ) چرا پدر پرويز شيريني خريده بود؟
زيرا مزد کار شبانه اش چند برابر شده بود و مي خواست بچه ها را شاد و خوشحال کند.

2– مفهوم بيتهاي زير را بنويسيد.

نخواهد که بيند خردمند ريش
نه بر عضو مردم نه بر عضو خويش
چو بينم که درويش مسکين نخوردv به کام اندرم لقمه زهر است و درد
انسان خردمند و عاقل درد و ناراحتي را به براي خود مي خواهد و نه براي ديگران. وقتي که مي بينيم که افراد تهيدست و فقير غذايي پيدا مي کنند تا خود را سير کنند براي يک فرد عاقل غذا همانند زهري است که مي خواهد آن را بخورد و نمي تواند.

 

درس بيست و سوم / حکايت
درس بيست و چهارم / صبر و پايداري

پرسش:
1– هر کدام از اين دو برادر براي به دست آوردن روزي چه کارهايي را برگزيده بودند؟
يکي از برادرها آهنگر بود و به زور بازو نان مي خورد و ديگري خدمت سلطان مي کرد.

2– برادر توانگر به برادر تهيدست چه گفت؟

گفت چرا خدمت سلطان نمي کني تا از رنج تهيدستي نجات يابي.

3– برادر تهيدست در جواب چه گفت؟

گفت که تو چرا کار نمي کني تا از رنج و سختي خدمت کردن نجات يابي؟

4– براي اينکه انسان از خدمت به ستمگران رهايي يابد بايد چه کند؟

بايد کار کند و از دسترنج خويش زندگي را بگذراند.
دستور زبان:
علي « ديد » اين جمله کامل نيست چون شنونده مي پرسد: علي چه کسي را ديد؟ يا علي چه چيزي را ديد؟ و ما بايد جمله را کامل کنيم و يک کلمه ديگر بر آن بيفزاييم و بگوييم: علي پرويز را ديد يا علي ماه را ديد.
پس اين جمله با سه جزء کامل مي شود.
1– علي که فاعل مانده است.
2– پرويز يا ماه که مفعول است.
3– ديد که فعل است.
پرويز نشست. اين جمله با همان دو کلمه کامل است. 1 – پرويز که فاعل است. 2 – نشست که فعل است. پس اين جمله به مفعول احتياج ندارد. حال بايد بينيم چرا جمله اول به مفعول احتياج دارد و جمله دوم به مفعول احتياج ندارد.
ميان فعل ديد و نشست فرقي هست. فعل نشست تنها به فاعل احتياج دارد و معني آن با فاعل کامل مي شود. پرويز نشست اما فعل ديد اين طور نيست و تنها با فاعل آن کامل نمي شود و به کلمه ديگري احتياج دارد تا معني آن کامل شود.
« علي پرويز را ديد ». پرويز در اين جمله مفعول است. فعلهايي که مانند « نشست » تنها با همراهي «فاعل» معني آنها کامل مي شود « فعل لازم » ناميده مي شود و فعلهايي که مانند فعل ديد تنها « فاعل » معني کامل نمي شود و به مفعول احتياج دارد فعل متعدي ناميده مي شود.

تمرين:
1– بنويسيد از فعلهاي زير کدام لازم و کدام متعدي است و با هر کدام يک جمله بسازيد:

گرفت: متعدي: علي توپ را با دستش گرفت.
نشست: لازم: فاطمه بر روي زمين نشست.
خنديد: لازم: معلم وارد کلاس شد و خنديد.
انداختند: متعدي: آنها دفترهايشان را بر روي ميز انداختند.

2 – در جمله هاي زير فاعل، فعل و مفعول را مشخص کنيد و آنها را در جدولي بنويسيد.

 

جمله

فاعل

مفعول

فعل

عقاب جوجه هاي کلاغ را ربود .

ابراهيم بتها را شکست

ابوذر قوم خويش را ارشاد کرد

عقاب

ابراهيم

ابوذر

جوجه هاي کلاغ

بتها

قوم خويش

ربود

شکست

ارشاد کرد

 

پرسش درس بيست وچهارم:
1- مسلماناني که به راستي به خدا و پيامبر ايمان آورده بودند چه صفاتي داشتند؟

تهيدست، کارگر و زحمتکش بودند. آنان مردمي با هدف، درستکار، پايدار و فداکار بودند.

2– رفتار بت پرستان، با مسلمانان راستين در راه دين چگونه بود؟

چون بت پرستان مي خواستند آنها دوباره به بت پرستي برگردند و از اسلام دست بردارند پس به محمد ناسزا مي گفتند.

3– صبر يعني چه؟ صبر آن مسلمانان راستين در راه دين چگونه بود؟

صبر يعني پايداري و استقامت در برابر سختيها، صبر و استقامت آن مسلمانان راستين آنقدر بود که بت پرستان مکه خسته شدند. آنان حاضر بودند همه نوع شکنجه را تحمل کنند؛ ولي حاضر نمي شدند از اسلام دست بردارند.

4– بلال که بود؟ بت پرستان از او چه مي خواستند و او در جواب چه مي گفت؟

يکي از فداکاران شجاع بود که دين اسلام را از جان خود بيشتر دوست مي داشت. از او خواستند که از دين اسلام روي برگرداند. او به جاي اينکه خدا و پيغمبر را منکر شود و از بتها به بزرگي ياد کند پيوسته مي گفت: احد، احد، صمد، صمد.

5- مسلمانان راستين چگونه دين اسلام را نگهداري کرده اند؟

رنجها و شکنجه ها ديده و شنيده اند تا دين اسلام را نگهداري کنند و به ما برسانند.
دستور زبان:
پيرمرد به مجيد رسيد و از او کمک خواست.
علي را ديدم و به او گفتم: ...
حميد دهقان را ديد و به دهقان گفت: ...
در عبارتهاي اول و دوم دقت کنيد و بگوييد که عبارت سوم و چهارم را به صورت بهتري مي توانستيم بگوييم؟ در عبارتهاي اول و دوم براي اينکه مجيد و علي را تکرار نکنيم به جاي آنها او به کار برده ايم. در عبارتهاي سوم و چهارم معمولاً براي آنکه کلمه هاي دهقان و حسين را تکرار نکنند به جاي آنها او را به کار مي برند. اينگونه کلمه ها را که به جاي اسم مي نشينند ضمير مي گويند.
هرگاه ضمير براي هر شخص ( گوينده، شنونده، غايب ) گونه اي جداگانه داشته باشد آن را ضمير شخصي مي گويند. ضمير شخص مانند فعل، شش صورت دارد.
اول شخص مفرد: من ( گوينده )/ اول شخص جمع: ما ( گويندگان )
دوم شخص مفرد: تو ( شنونده )/ دوم شخص جمع: شما ( شنوندگان )
سوم شخص مفرد: او ( غايب ) سوم شخص جمع: ايشان ( غايبان )

تمرين:
1– در جمله هاي زير در جاي خالي ضمير شخصي مناسب بگذاريد و از روي آنها يک بار بنويسيد.

ما صبح زود به دبستان مي رويم.
او از سفر بازگشت.
تو اين کتاب را از کجا خريدي؟
من هر شب تکليف مدرسه را انجام مي دهم
شما چه ساعتي مي خوابيد؟
ايشان از نزديکان من هستند.

2– از ميان کلمه هاي زير، اسم، ضمير، فعل لازم و متعدي را معين کنيد و در جدولي مانند جدول زير بنويسيد.

کوه – تهران – محمد – دفتر – کتاب – نوشتم – ابراهيم – چمن – من – شما – درخت – چرخيد – فراخواند – تو – خوردند – رسيدند- شنيديم

 

اسم

ضمير

فعل لازم

فعل متعدي

کوه

محمد

تهران

ابراهيم

چمن

من

شما

تو

نوشتم

چرخيد

رسيدند

فراخواند

خوردند

شنيديم

 

3- از ميان کلمه هاي زير، کلمه هاي هم معني را معين کنيد و هر دسته را در يک سطر بنويسيد.

صبر، ذلت، ظفر، پيشوا، استقامت، فتح، رهبر، پيروزي، قسمتي، مرارت، پايداري، خواري
استقامت، صبر، پايداري
مرارت، تلخي
ذلت، پستي، خواري
ظفر، فتح، پيروزي
پيشوا، رهبر

4– عبارتهاي زير را کامل کنيد و يک بار از روي آنها بنويسيد.

الف) عمار از فداکاران شجاع، اسلام بود زيرا ( در راه اسلام شکنجه هاي زيادي را تحمل کرد.)
ب) مسلمانان سميه را زير شکنجه ( به شهادت رساندند. )
ج) زورمندان بلال را زير آفتاب سوزان ( روي ريگهاي داغ مي انداختند. )

 

درس بيست و پنجم
يادي از آفتاب

پرسش:
1– در اين درس از چه کسي ياد مي کنيم و چرا به آفتاب تشبيه شده است؟

از امام خميني ( رهبر کبير انقلاب اسلامي ) چون وجود او ايران را مانند آفتاب از تاريکي و ظلمت نجات داده و وجودش مانند آفتاب گرمابخش بود.

2– چرا دانش آموزان نتوانستند در رأي گيري شرکت کنند و علت ناراحتي آنان چه بود؟

چون سن آنها کم بود و از اين نارحت بودند که نمي توانند در سرنوشت کشور شرکت کنند و رأي دهند.

3– امام خميني در ديدار با عده اي از دانش آموزان راجع به شرکت نداشتن آنان در رأي گيري چه فرمودند؟

فرمودند: اين طور نيست که جلوگيري از اخذ رأي به حساب نياوردن شما فرزندان عزيز باشد. شما عزيزان ما هستيد. ما به شما افتخار مي کنيم. که اينطور در امور اجتماعي و سياسي خودتان شوق و شعف داريد و ...

4– چرا امام خميني در مشهد زيارت و دعا را به طور مختصر مي خواندند و زود به خانه بازمي گشتند ؟

چون مي خواستند حياط را آب و جاروب کنند و چاي دم کنند تا وقتي دوستانشان از زيارت بر مي گردند از آنها با چاي پذيرايي شود.

به اين نکته توجه کنيد:

به نام يعني به اسم « مانند به نامه خدا به نام يکي از دبستانها به نام آزادي نامگذاري شده است.»
بنام يعني مشهور و زبانزد. مانند امام خميني که يکي از روحانيون بنام بودند. ( يعني امام خميني که يکي از روحانيون مشهور بودند ... )

دستور زبان:

جواد رفت. جواد بيمار شد. مهدي جواد را ديد.
در کدام جمله جواد نهاد و فاعل است؟ در کدام جمله جواد فاعل نيست و فقط نهاد است؟ در کدام جمله جواد مفعول است؟ در هر سه جمله مي توان به جاي جواد "او" گذاشت و گفت "او رفت". "او بيمار شد." "مهدي او را ديد". « او » ضمير است. همچنان که اسم دو جمله نهاد، فاعل، مفعول واقع مي شود. ضمير نيز مي تواند نهاد و فاعل و مفعول واقع شود.

تمرين:
1– در جمله هاي زير صفت را معين کنيد.

الف ) مردم ايران در فروردين ماه 1358 در يک راي گيري بزرگ شرکت کردند.
ب ) شور و شعف را در شما فرزندان عزيز مي بينم.
ج ) امام خميني يکي از روحانيون بنام بود.

2– ضميرهايي که در جمله هاي زير به کار رفته است معين کنيد و بنويسيد هر يک از آنها چندم شخص است و در جمله به صورت نهاد به کار رفته است يا « فاعل » يا « مفعول » ؟

مثال: آيا شما شرح حال ابوذر را خوانده ايد؟ « شما » ضمير شخصي دوم شخص جمع در اين جمله فاعل است.
من کتاب مي خوانم: من: ضمير شخصي. اول شخص مفرد در اين جمله "من" نهاد است.
حسين ديروز او را در خيابان ديد. او ضمير شخصي. سوم شخص مفرد در اين جمله او مفعول است.
آيا تو خوب درس مي خواني؟ تو: ضمير شخصي. دوم شخص مفرد تو در اين جمله فاعل است.

3– براي هر يک از کلمه هاي زير دو کلمه هم خانواده بنوسيد.

توجه: متوجه، توجيه
روحاني: روحانيون، روحانيت
اجتماع: جمع، مجموع
علما: عالم، علم
مطهر: طاهر، طهارت
تدريس: درس، مدرسه

 

درس بيست و ششم
به ورزش تن خود نيرو کنيم

پرسش:
1- چگونه مردم در قديم به طور طبيعي ورزش مي کردند؟

چون بيشتر کارها با نيروي دست و بدن انجام مي گرفت. اکثر مردم به طور طبيعي هنگام کار کردن ورزش مي کردند مانند: پياده رفتن از جايي به جاي ديگر، آهنگري، درودگري، اسب سواري و ...

2– اعضاي تن آدمي چه خاصيتي دارد؟

چنان است که اگر اعضاي بدن به کار نيفتد سست و تنبل مي شود و اگر به کار افتد نيرو مي گيرند.

3– فردوسي درباره فايده ورزش چه گفته است؟

ز نيرو بود مرد را راستي / ز سستي گژي زايد و کاستي

4– چه ورزشهايي خستگي را زودتر رفع مي کنند؟

ورزشهاي گروهي مثل پياده روي دسته جمعي، دو

5– بزرگترين بازيهاي جهان چه نام دارد؟

بازيهاي المپيک

6– بازيهاي المپيک نخست در کجا و کي برگزار شد؟

در کشور يونان، در حدود دو هزار و پانصد سال پيش و هر چهار سال يک بار برگزار مي شود.

7– بازيهاي المپيک در يونان قديم چند قرن دوام داشت؟

حدود هزار سال يعني دو قرن

8– ورزشکاران کشورها به هنگام گشايش بازيهاي المپيک به چه ترتيبي رژه مي روند؟

ورزشکاران همه کشورها به جز دو کشور به ترتيب حروف الفبا رژه مي روند. اين دو کشور يکي يونان است که قهرمانان آن پيشاپيش رژه روندگان و کشور ديگر که ميزبان است در رده آخر رژه مي روند.

9– قهرمان حرفه اي يعني چه؟

يعني کسي که کاري جز قهرماني و ورزش ندارد.

10– ايرانيان قديم به فرزندان خود چه ورزشهايي را آموختند؟

سواري، تيراندازي، چوگان بازي

دستور زبان:

مي دانيم که خطرات يعني خطرها. تغييرات يعني تغييرها. خطرات جمع « خطرها » و تغييرات جمع « تغييرها».
کلمه هاي « خطر » و « تغيير » از زبانهاي عربي وارد زبان فارسي شده اند. در زبان عربي اين کلمه ها را با « ات » جمع مي بندد.
در زبان فارسي مي توانيم به جاي خطرات، خطرها و به جاي تغييرات، تغييرها بگذاريم.

تمرين:
1– کلمه هاي زير را با کلمه « انگيز » ترکيب کنيد و با کلمه هاي ترکيبي که به دست آورده ايد جمله اي بسازيد.

شور + انگيز: شور انگيز: بازي فوتبال يک بار شور انگيز است.
ملال + انگيز: ملال انگيز: بيکاري و تنبلي ملال انگيز است.

2– با هر يک از اين کلمه ها و ترکيبها جمله اي بسازيد:

زنده دلي: ورزش باعث نشاط و زنده دلي مي شود.
ميزبان: ايرانيها براي پذيرايي از ميهمانان، ميزبان خوبي هستند.
فنون: يک ورزشکار بايد فنون زيادي را بتواند انجام دهد.

3– يک بار از روي جمله ها و عبارتهاي زير بنويسيد و کلمه هايي را که با « ات » جمع بسته شده اند را با «ها » جمع ببنديد.

شرکت در مسابقات المپيک مي تواند موجب نزديکي ملتها با يکديگر شود. / مسابقه هاي
براي رسيدن به موفقيت بايد زحمات فراواني را تحمل کرد./ زحمتهاي
کشف آمريکا يکي از اکتشافات مهم قرن پانزدهم ميلادي بود./ کشفهاي

 

درس بيست و هفتم / ترانه بهاري
خود را بيازماييد پنج

پرسش:
1– در اين شعر، شاعر خورشيد را به چه تشبيه کرده است؟ شاخه درختان را به چه تشبيه کرده است؟

خورشيد را به درخت روشنايي، مشعل خدايي و شاخه درختان را به گيسوي بلند تشبيه کرده است.

2– قافيه هايي که در چهار بيت آخر اين شعر به کار رفته است کدامند؟

لاله و ژاله، روشن و گلشن، آواز و پرواز، قناري و بهاري

تمرين:
اسمهايي را که در اين شعر با صفت همراه هستند پيدا کنيد و بنويسيد.

درخت و روشنايي، گيسوي بلند، دامن سرخرنگ، چشمه هاي روشن، پرنده خوش آواز، ترانه بهاري، پيراهن سبزه

خود را بيازماييد پنج
1– با هر يک از اين کلمه ها و ترکيبها يک جمله بسازيد؟

مشقت: پدر با سختي و مشقت براي فرزندان غذا درست مي کرد.
خدمت: هر فرد بايد به کشور خود خدمت کند.
رهگذر: در سر چهار راهها هر رهگذر بايد مراقب عبور اتومبيلها باشد.

2– مفهوم اين دو بيت شعر را بنويسيد.

به دست آهن تفته کردن خمير به از دست بر سينه پيش امير
يعني: اگر با دست آهن داغ و گداخته را شکل بدهيم بهتر است از آن که دست جلوي امير داشته باشيم.
اي شکم خيره به ناني بساز
تا نکني پشت به خدمت دو تا
يعني: اي شکم سرکش و هميشه گرسنه به کم قناعت کن تا کمر خود را براي خدمت به نامردان خم نکني.

3– پاسخ پرسشهاي زير را بنويسيد.

الف ) وظيفه يک انسان مسلمان در برابر ظالم چيست؟
يک انسان مسلمان بايد در برابر ظلم ايستادگي کرده و ظالم را از بين ببرد.
ب ) نخستين زني که در راه دين اسلام شهيد شد کيست و چگونه شهيد شد؟
سميه مادر عمار در زير شکنجه بت پرستان مکه.
پ ) امام خميني دانش آموزان را وارث چه چيزي مي دانست؟
وارث سرنوشت کشور.
ج ) امام خميني ثواب چه کارهايي را کمتر از عبادت نمي دانستند؟
خدمت به دوستان و پذيرايي از آنان.

4– در جمله ها و عبارتهاي زير به جاي کلمه هاي داخل پرانتز کلمه هاي مناسب ديگري بگذاريد و از روي آنها يک بار بنويسيد؟

مراسم گشايش بازيهاي المپيک بسيار (شور انگيز) است.
شور انگيز=هيجان آور
هرگاه در ورزشهاي ( گروهي ) شرکت ( جوييم ) خستگي از ما زودتر رفع مي شود.
گروهي=دسته جمعي
جوييم =كنيم

5– در جمله هاي زير فاعل، فعل لازم، فعل متعدي، مفعول و ضمير را مشخص کنيد و آنها را در جدول بنويسيد.

مردم اطراف او را گرفته بودند. / من فردا به مدرسه خواهم رفت. / ما دسته جمعي کنار جوي آب نشستيم.

 

فاعل

مفعول

فعل لازم

فعل متعدي

ضمير

مردم

من

ما

اطراف او

-

-

-

خواهم رفت

نشستيم

گرفته بود

-

-

او

من

ما

 

 

درس بيست و هشتم
اديسون

پرسش:
1- « ال » در چند سالگي به مدرسه رفت؟

هفت سالگي

2– چرا مادر « ال » در خانه به تعليم او پرداخت؟

زيرا پي برد که در خانه بهتر مي تواند فرزندش را تعليم دهد.

3– چگونه « ال » پول کتاب و وسايل آزمايش تهيه مي کرد؟

با فروش سبزيهايي که در باغچه خانه خودشان آنها را کاشته بود.

4– واقعه آتش سوزي در کجا و چگونه اتفاق افتاد؟

در واگن قطار چون راننده تأخير داشت و با سرعت بيشتري قطار را به حرکت در مي آورد.

5– مهمترين اختراعات اديسون کدام است؟

فونوگراف يا گرامافون و لامپ برق.

6– به نظر شما کداميک از اختراعات اديسون مهمتر است؟ چرا؟

لامپ برق چون اين اختراع توانست شبهاي تاريک را مانند روز روشن کند.

7– چرا مردم جهان نام اديسون را فراموش نخواهند کرد؟

چون اديسون فردي بود که توانست با اختراعات خود، خدمت بزرگي به بشريت بکند و ديگر اينکه چون مردم هميشه از برق استفاده مي کنند نام اين شخصيت بزرگ هميشه بر لبها جاري است.

8– اديسون چه صفتهايي داشت؟

کوششگر، استوار، محکم، خستگي ناتپذير، با پشتکار

تمرين:
1– با هر بک از اين کلمه ها جمله بسازيد؟

زمره: نام رازي در زمره مردان بزرگ تاريخ است.
تقديم: سعيد کتابي را به دوستش تقديم کرد.
حريق: واقعه حريق واگن اديسون را دلشکسته نکرد.

2– اسمهايي را که با « ات » جمع بسته شده اند از درس پيدا کنيد و بنويسيد.

محصولات، اختراعات، اطلاعات.

3– ده اسم مفرد و ده اسم جمع از درس پيدا کنيد و بنويسيد.

اسمهاي مفرد: گندم، قطار، واگن، سوت، سطل، کتاب، باتري، مدرسه، ماشين، چراغ
اسمهاي جمع: کشتزارهاي، نگهبانان، سطلهاي، محصولات، همسايگان، اطلاعات

4– در جمله ها و عبارتهاي زير به جاي نقطه ها به تناسب يکي از اين کلمه ها و ترکيبها را بگذاريد.

گوارا، زمره، پيش بيني، مجاهدت، کام
« ال » کسي نبود که به اين زودي دست از مجاهدت بر دارد. در آن هنگام هيچکس پيش بيني نمي کرد به زودي نام اديسون سراسر جهان را خواهد گرفت و تاريخ نام او را در زمره مردان بزرگ دنيا خواهند نوشت. اختراعات اديسون زندگي را به کام مردم جهان شيرين و گوارا ساخت.

 

درس بيست و نهم
جابربن حيان

1– خصوصيات اخلاقي اين دانشمند موفق و بزرگ چيست؟

يکي پشتکار فراوان و ديگري قدرت و تحمل سختيهاي بسيار است که در انجام دادن کارهاي طاقت فرسا از خود نشان مي داد.

2– يکي از دانشمنداني که شرح حالشان نوشته شده است را بنويسيد.

محمد بن زکرياي رازي

3– نوشته هاي جابربن حيان درباره چه مطالبي است؟

درباره فلسفه، بحث در احکام، صنايع، تجهيزات جنگي و بحث در خواص اشياء است.

4– روش تحقيقاتي جابر چگونه است؟

بر اساس تجربه هاي دقيق و آزمايشهاي علمي

5– يکي از کشفيات او را نام ببريد؟

چوهر گوگرد يا اسيد سولفوريک
دستور زبان:
کلمه « گنجشکها » و « درختان » را که در پايان آنها علامت « ها » و « ان » آمده است « جمع » مي نامند. جمع کلمه اي است که بيش از يکي را نشان مي دهد. در زبان فارسي علامت جمع « ها » و « ان » است که به پايان کلمه افزوده مي شود. کلمه اي که يک چيز را نشان مي دهد « مفرد » ناميده مي شود. گنجشک و درخت مفرد است. همه اسمها را مي توان با « ها » جمع بست. اما همه اسمها را نمي توان با « ان » جمع بست. تنها تنها اسم جانوران و برخي اسمهاي ديگر را مي توان با « ان » جمع بست.

تمرين:
1– بنويسيد به اين اشخاص چه مي گويند؟

الف ) کسي که وقايع و حوادث را مي گويد و به بررسي آنها مي پردازد: مورخ يا تاريخ نويس يا وقايع نگار
ب ) کسي که درباره موضوعي تحقيق مي کند و به مطالعه و بررسي مي پردازد: محقق
ج ) کسي که بر اثر تحقيقات و آزمايشهاي بسيار چيزي را کشف مي کند: کاشف

2– از ميان کلمه هاي زير کلمه هاي هم خانواده را جدا کنيد و بنويسيد.

صنايع، محقق، طبيب، جلسه، تاريخ، کتاب، جلسات، مطب، کتب، صنعت، تحقيق، مورخ، طب
صنايع، صنعت / مورخ، تاريخ / محقق، تحقيق / کتاب، کتب / طبيب، مطب، طب / جلسه، جلسات، مجلس

3– پنج کلمه بنويسيد که با « گر » ترکيب شده باشد و معني آنها را بنويسيد.

مثال: پژوهشگر = پژوهش + گر
آرايش + گر = آرايشگر: کسي که صورت و مو را آرايش يا گريم مي کند.
جهاد + گر = جهادگر: کسي که در راه خدا جهاد مي کند.
ستم + گر : ستمگر: کسي که به ديگران ظلم و ستم مي کند.

4– يک بار با دقت از روي درس بخوانيد و کلمه هاي جمع را معين کنيد و بنويسيد چه کلمه هايي با « ها » و چه کلمه هايي با « ان » جمع بسته شده اند؟

دانشمندان – بزرگان – مورخان – انديشمندان
چهره ها – سختيها – رشته ها – کتابها – تجربه ها – آزمايشها – نوشته ها – زبانها

5– در اين جمله ها به جاي نقطه ها ضميرهاي مناسب بگذاريد و از روي آنها بنويسيد.

گروهي مشغول بازرسي بودند. من آنها را از دور تماشا مي کردم.
من تو را نمي شناسم. ممکن است خود را معرفي کنيد. تا چند ماه ديگر ما دوره دبستان را به پايان خواهيم رساند. عجب شما اينجا بوديد و من نمي دانستم. پيامبر حق پيرمرد را گرفت و به او داد.

6– در نوشته هاي زير به جاي نقطه ها کلمه هاي مناسب ديگري بگذاريد و يک بار از روي آنها بنويسيد.

از خصوصيات اين دانشمند پشتکار فراوان اوست.
جابر از بهترين و شايسته ترين شاگردان امام جعفر صادق ( ع ) بود.
جابر را به خاطر تحقيق و اکتشاف فراوانش به حق پدر علم شيمي خوانده اند.

 

درس سي ام
طوفان نوح

پرسش:
1– زبان ايرانيان پيش از اسلام چه نام داشت؟
فارسي ميانه

2– زبان فارسي امروز دنباله چه زباني است؟

فارسي دري

3– بخش نخستين اين درس از چه کتابي نقل شده است؟

تاريخ بلعمي

4– بخش دوم آن از چه کتابي نقل شده است؟

قصص الانبياء

5– نوح چند سال مردم را به خدا دعوت کرد؟

حضرت نوح ( ع ) نزديک به هزار سال زندگي مي کرد و از پنجاه سالگي که به پيامبري رسيد مردم را به خدا پرستي دعوت کرد و از زمان کاشتن درخت و ساختن کشتي 80 سال گذشت که او همچنان مردم را با خداپرستي دعوت مي کرد.

6– خدا چه فرماني به نوح داد؟

فرمان داد که درخت ساج را بکارد تا وقتي که درخت بزرگ شود قوم حضرت نوح ( ع ) را هلاک کند.

7– پس از آنکه درخت ساج رسيد خدا چه فرماني داد؟

فرمان داد که درخت کاج را ببرد و از درخت تخته درست کند و آنگاه تخته ها را با ميخ به يکديگر وصل کرده و کشتي بسازد.

8– چرا مردم نوح را مسخره مي کردند؟

چون در سرزمين حضرت ( ع ) آب و دريا وجود نداشت، مردم حرفهاي او را باور نمي کردند و آن حضرت را مسخره مي کردند.

9– نوح و قومش چند نفر بودند؟

هفتاد نفر

10– کدام پسر نوح به پدر ايمان نياورده بود؟

کنعان

11– پس از طوفان، کشتي نوح روي کدام کوه قرار گرفت؟

کوهي به نام جودي
دستور زبان:
دانش آموز آمد.
دانش آموز کوشا آمد.
مي دانيم که کوشا صفت است و همراه دانش آموز آمده است. اسمي را که همراه آن صفت آمده است موصوف مي خوانيم. موصوف يعني وصف شده. کلمه دانش آموز در جمله بالا موصوف است. صفت در زبان فارسي بيشتر به دنبال اسم مي آيد. در اين حال به آخر اسم حرکت « زير » يا « کسره » مي افزاييم مانند: مرد بزرگ، کشور پهناور
گاهي ممکن است که صفت پيش از اسم واقع شود در اين حال ديگر به آخر اسم يا صفت کسره افزوده مي شود. مانند:
نيکمرد = نيک + مرد
بلند کوه = کوه بلند
موصوف چه مفرد باشد و چه جمع صفت آن هميشه مفرد مي آيد. وقتي که مي گوييم مرد بزرگ در اين حال موصوف و صفت هر دو مفرد است. وقتي که مي گوييم مردان بزرگ در اين حال موصوف جمع و صفت مفرد است.

تمرين:
1– عبارتها و جمله هاي زير را به فارسي بنويسيد.

نوح ندانست که کشتي چگونه کند = نوح ندانست که کشتي را چگونه بسازد.
درخت ساج به چهل سال تمام شود = درخت ساج بعد از چهل سال مي رسد.
خلق بدو بخنديدي و فسوس کردندي = مردم به او خنديدند و او را مسخره کردند.
نوح را چهار پسر بود = نوح چهار پسر داشت.

2– آيا از لحاظ تاريخ اختراعات مي توان نکته اي از اين داستان دريافت؟ آن نکته کدام است؟

بله – مي توان تاريخ اختراعات و ساخت کشتي را در زمان حضرت نوح دانست.

3– پنج جمله بنويسيد که در آنها موصوف و صفت به کار رفته و موصوف آن مفرد باشد.

الف)– سعيد دانش آموز خوبي است.
ب)– مرد دانا به طواف کعبه رفت.
پ)– دبستان ما يک ميز بزرگ دارد.
ت)– خانه ما باغچه کوچک دارد.
ث)– جابر يک دانشمند بزرگ در تاريخ کشور ماست.

4– پنج جمله بنويسيد که در آنها موصوف و صفت به کار رفته و موصوف در آن جمع باشد.

الف)– کشور ما دانشمندان بزرگي پرورش داده است.
ب)– کتابخانه دبستان، کتابهاي زيبا فراوان دارد.
پ)– در بسيج مردان دلاور خدمت مي کنند.
ت)– در مسابقات علمي دانش آموزان ممتاز شرکت مي کنند.
ث)– در خيابان اتومبيلهاي رنگارنگ در رفت و آمد هستند.

درس سي و يکم / کشاورز و پرنده
درس سي و دوم / بازگشت

پرسش:
1– چه وقت کشاورز از دسترنج کار آسوده مي شود؟

زماني که محصول را جمع آوري کرده و روي هم انبار مي کند.

2– براي اينکه کشاورز گندم را از کاه جدا کند از چه چيزهايي ستم مي کشد؟

از باد و خاک

3– چرا کشاورز شاخه هاي تاک را شکست؟

براي روشن کردن آتش

4– وقتي آتش روشن شد پرنده چه گفت؟

پرنده گفت: اي کسي که محصول را جمع آوري کرده اي و روي هم خرمن کرده اي، در اين خرمن من هم سهيم هستم.

5– به گفته پرنده کشاورز از هر دانه گندم چند دانه به دست مي آورد؟

شصت دانه

6– به نظر پرنده اگر کسي آشيانه او را بسوزاند مثل اين است که چه کار کرده است؟

مانند اين است که جهان را سوزانده است.
دستور زبان:
دانش آموز کوشا آمد. در اين جمله کوشا صفت است و دانش آموز موصوف اما وقتي که مي گوييم « دانش آموز دبستاني آمد دبستان صفت نيست. زيرا کلمه دبستان چگونگي يا حالت دانش آموز را نمي رساند. دبستان توضيحي درباره دانش آموز مي دهد. همچنين در جمله « پدر من آمد. » کلمه من توضيحي درباره پدر مي دهد.
اسم يا ضميري که به دنبال اسمي ديگر مي آيد تا توضيحي درباره آن بدهد يا معني آن را کامل کند مضاف اليه ناميده مي شود. در اين جمله من و دبستان مضاف اليه هستند. کلمه قبل از مضاف اليه يعني دانش آموز و پدر مضاف ناميده مي شود.

تمرين:
1– هر يک از اين اسمها را يک بار موصوف و يک بار مضاف قرار دهيد و آنها را در جدولي مانند جدول زير بنويسيد

 

اسم

مضاف و مضاف اليه

موصوف و صفت

قلم

انسان

شمشير

دبستان

خانه

کوچه

درخت

قلم علي

انسان معاصر

شمشير احمد

دبستان حافظ

خانه ما

کوچه رازي

درخت گيلاس

قلم باريک

انسان دانا

شمشير تيز

دبستان بزرگ

خانه کوچک

کوچه باريک

درخت پير

 

پرسش درس سي ودوم:
1– عشاير خانه هاي خود را در کجا مي سازند؟

هر جا که سرزمين سبز و خرمي باشد خانه هايشان را در آنجا بر پا مي کنند.

2– خانه هاي عشاير از چه چيزهايي ساخته شده است؟

سياه چادرهايي که از موي بز ساخته شده است، تا آب باران در آن نفوذ نکند.

3– چرا عشاير به ييلاق و قشلاق مي روند؟

براي تامين علوفه دامهايشان

4– زنهاي عشاير چه کارهايي انجام مي دهند؟

آتش روشن مي کنند، چاي و غذا را آماده مي سازند، شير گوسفندها را مي دوشند، از شير ماست، کره، پنير درست مي کنند، نان مي پزند، از بچه هاي خود نگهداري مي کنند.

5- حسن دلش مي خواست در کجا زندگي کند؟

در ميان ايل

6– آرزوي او چه بود؟

مي خواست بعد از پايان تحصيلات به عنوان معلم يا پزشک به ميان ايل خود بر گردد.

درس سي و سوم / لبخند آقاي ناظم
درس سي و چهارم/ تو را سپاس اي معلم آزاده

پرسش:
1– چرا رضا چيزي از مغازه نخريد؟
چون يادش آمد که دير شده و بايد به مدرسه برود.

2– وقتي رضا به مدرسه رسيد چه کار کرد؟

به دوستش اکبر اشاره کرد و اسکناس صد توماني را به او نشان داد.

3– چرا اکبر گفت تا نگويي پول را از کجا آورده اي قبول نمي کنم؟

چون مي خواست مطمئن شود که پول به رضا تعلق دارد يا به ديگري.

4– اگر چيزي را پيدا کرديم بايد چه کنيم؟

در مرحله اول بايد صاحبش را پيدا کنيم و به او پس بدهيم و اگر صاحبش را پيدا نکرديم آن را به دفتر دبستان تحويل دهيم.

5– چرا وقتي مي خواست با پولي که پيدا کرده است چيزي بخرد ترسيد؟

چون پول به خودش تعلق نداشت.

6– چرا آقاي ناظم لبخند زد و با مهرباني دستي به سر رضا کشيد؟

چون رضا کار دستي انجام داده و بايد تشويق مي شد.

تمرين:
1– مخالف کلمه هاي زير را پيدا کنيد:

انتها : ابتدا
جديد : قديم
ناراحت : خوشحال
آخرين : اولين
دستور زبان:
رضا آمد.
رضا آهسته آمد.
رضا به شتاب آمد.
فعل اين جمله ها چه کاري را نشان مي دهد؟ آيا فعل اين جمله ها يکسان انجام گرفته است؟ از جمله اول معلوم نمي شود که فعل چگونه انجام گرفته است. جمله دوم نشان مي دهد که « آمدن » آهسته انجام گرفته است. جمله سوم نشان مي دهد که « آمدن » انجام گرفت است. کلمه هاي « آهسته » و به شتاب چگونگي انجام گرفتن « آمدن » را نشان مي دهند. اين نوع کلمه ها را قيد مي نامند. در زبان فارسي بيشتر صفتها را مي توان به صورت قيد به کار برد. « خوب » در جمله « شاگرد خوب مي نويسد » صفت و در جمله « شاگرد خوب مي نويسد. » قيد است.
قيد معني هاي گوناگون دارد قيد گاهي حالت انجام گرفتن فعل را بيان مي کند مانند: علي دوان دوان آمد «دوان دوان» قيد حالت است.
قيد گاهي زمان انجام گرفتن فعل را بيان مي کند مانند ديروز برف مي باريد « ديروز » قيد زمان است.
قيد گاهي جاي انجام گرفتن فعل را نشان مي دهد مانند: جمشيد بيرون رفت . « بيرون » قيد مکان است.

پرسش درس سي وچهارم:
1– در اين درس چه خصوصياتي براي معلم راستين شمره شده است؟

انسان مبارز، آزاده، با گذشت، روشنگر، فداکار.

2– در اين درس دانش آموزان از رفتار معلم خود چه آموختند؟ از گفتار معلم خود چه آموختند؟ کداميک مؤثرتر است؟

از رفتار معلم درس مهر و برادري آموختند و از گفتار روشنگر معلم، درس فداکاري و مبارزه آموختند. رفتار و گفتار معلم هر دو مؤثر است و گفتار بيشتر مؤثر است.

3– از رفتار پر گذشت معلم چه چيزهايي مي آموزيم؟

درس مهر و برادري

4– معلم راستين شما دانش آموزان را چگونه و براي چه هدفي مي پرور ؟

با سخنان دلنشين، شکوفه هاي مهر و عشق به ميهن و اسلام را مي پروراند و راه مبارزه در راه استقلال و آزادي و عظمت کشور را به دانش آموزان نشان مي دهد.

تمرين:
1– هر يک از اين کلمه ها: نگاه، معلم، انسان، پيام، سخنان، مرغ را با يکي از صفتهاي زير به تناسب همراه کنيد و با هر يک از صفت و موصوفها جمله اي بسازيد:

تلخ، مبارز، راستين، آتشين، تند، نوبال
پدرم نگاه تندي به من انداخت.
معلم راستين راه درست زندگي کردن را به ما مي آموزد.
پيام راستين معلم، راه مبارزه به دانش آموزان را مي آموزد.
معلم انسان مبارز و آزاده اي است.
يک انسان واقعي هيچوقت سخنان تلخ بر زبان نمي آورد.
مرغ نوبال شروع به بال زدن کرد.

2– هر يک از اين کلمه ها: فتوت، عدل، گذشت، عظمت، دلنشين را به تناسب در جمله ها و عبارتهاي زير بگذاريد و يک بار از روي آنها بنويسيد.

الف- او با سخنان ( دلنشين ) خود مجلس ما را گرم کرد.
ب- ( گذشت ) در برابر خطاي دوستان از خصوصيات يک انسان واقعي است.
ج- هر چه در زندگي او مطالعه کردم جز صفاي ايمان و ( فتوت ) چيزي نمي يافتم.

3– در جمله ها و عبارتهاي زير قيد را معين کنيد و آنها را در جدولي مانند جدول زير بنويسيد.

محمد ديروز آمد. / قبل از ورود من آنها از کلاس خارج شدند. / جابر پيوسته مي کوشيد و سخت مطالعه مي کرد. / شب هنگام او آهسته داخل اتاق پدر شد.

 

جمله

قيد زمان

قيد مکان

حالت

محمد ديروز آمد.

قبل از ورود من آنها از کلاس خارج شدند.

جابر پيوسته مي کوشيد و سخت مطالعه مي کرد.

شب هنگام او آهسته داخل اتاق پدر شد.

ديروز

قبل

پيوسته

شب هنگام

هنوز

-

-

خارج

-

داخل اتاق

خارج

بيرون اتاق

-

-

سخت

آهسته

به شدت

لنگ لنگان

 

4– هر يک از اين کلمه ها را يک بار در جمله اي به صورت قيد و يک بار ديگر به صورت صفت به کار بريد.
راست، خوب، بد، آسوده، گرم، تند، بيهوده

 

صفت

قيد

کسي که از راه راست گمراه نمي شود.

غذاي خوب انسان را قوي و سالم مي سازد.

دوست بد انسان را گمراه مي سازد.

او با خيال آسوده به سفر رفت.

هواي گرم انسان را بيماري مي کند.

پدر نگاهي تند به علي انداخت.

انسان دانا سخن بيهوده نمي گويد.

راست مي گويي؟

سعيد خوب مي نويسد.

احمد بد راه مي رود.

مادرم آسوده زندگي مي کند.

امروز هرا خيلي گرم است.

اتوبوس تند حرکت کرد.

صحبت کردن با او بيهوده است.

 

خود را بيازماييد هفت

1– با اين ده کلمه پنج کلمه مرکب بسازيد.

خاست، دل، فکر، نشين، سيد، دل، گاه، گو، آزرده، روشن
دلنشين، روشنگر، سيه فکر، دل آزرده، خاستگاه

2– از ميان کلمه هاي زير کلمه هاي هم خانواده را جدا کنيد و هر دسته را کنار هم بنويسيد.

کمال، جهاد، قانون، مجاهد، تکامل، قوانين، مجاهدان، کامل، قانون، معرفت، قوانين، عرفان، مقننه، نطق، معارف، ناطق، مقننه
کمال، کامل، تکامل / جهاد، مجاهد، مجاهدان / معرفت، معارف ، عرفان / قانون، قوانين، مقننه / نطق، ناطق.

3– از ميان اين کلمه ها اسم، فعل، ضمير و صفت را معين کرده و بنويسيد.

حميد، کلاس، مي گفت، ايشان، سفيد، پذيرفتند، دماوند، شهر، تو، نسرين، انديشمند، ابوذر، من، دفتر، حيله گر، خسته، توانا، پسر، او، زيرک، گرم، سعدي، شما، کوه، ما، عمار، سپاه، تهران، تنبل، آمديم، هوشيار.
اسمها: حميد، کلاس، دماوند، شهر، نسرين، ابوذر، دفتر، پسر، سعدي، کوه، عمار، سپاه، تهران
فعلها: مي گفت، پذيرفتند، آمديم، انديشمند
ضمير: ايشان، تو، من، شما، او، ما
صفتها: سفيد، حيله گر، خسته، توانا، زيرک، گرم، تنبل، هوشيار

5– در اين جمله ها، نهاد، گزاره، فاعل، مفعول، فعل و قيد را معين کنيد و معلوم نماييد که براي فاعل يا مفعول، مضاف اليه و يا صفتي آمده است يا نه. همه را در جدولي مانند جدول زير بنويسيد.

پسر فداکار، نيمه شب عنوان پاکتها را پنهاني مي نوشت. / طبيب ماهر، مرد بيمار را به خوبي معالجه کرد.

 

نهاد

فاعل

صفت فاعل

مضاف عليه فاعل

پسر فداکار

پسر

فداکار

-

طبيب ماهر

طبيب

ماهر

-

مفعول

صفت مفعول

فعل

قيد

عنوان

-

مي نوشت

پنهاني

مرد

بيمار

معالجه کرد

به خوبي

گزاره

مضاف اليه مفعول

نيمه شب، عنوان پاکتها را پنهاني مي نوشت.

پاکتها

مرد بيمار را به خوبي معالجه کرد.

-

 

6– فرق مضاف اليه با صفت را بنويسيد.

مضاف اليه معني مضاف را کامل مي کند و يا توضيحي درباره مضاف مي دهد. ولي صفت به همراه موصوف آمده و حالت و چگونگي اسم يا موصوف را مي سازد.

 


موضوعات مرتبط: نمونه سوالات فارسی پنجم

تاريخ : پنجشنبه ۱۳۹۰/۰۱/۱۱ | ۴:۴۹ ب.ظ | نویسنده : سیدجوادتزرقی |
.: Weblog Themes By Bia2skin :.